_دلیل اول: باعث افزایش میزان استرس و اضطراب میشود
وقتی بعد از باز کردن چشمهایتان در ابتدای ساعات اولیه صبح موبایل خود را چک میکنید، با انواع و اقسام پیامها، خبرها، لیست کارهای در دست انجام و ایمیلهایی مواجه میشوید که احساس استرس و نگرانی شدید را به شما منتقل میکنند.
رصد کردن اخبار و پیغامها در رختخواب سبب میشود تا فرصت کافی برای آرامش و شادی نداشته باشید.
به گفتهی دکتر «نیکول بندرس هادی» :
وقتی صبح خود را با چک کردن موبایل شروع میکنید در واقع روز خود را خراب کردهاید و باعث میشوید تا ذهنتان احساس کند چقدر کار برای انجام دارد و همین حس سبب ایجاد مشغولیت فکری تا شب میشود.
همچنین محققان دانشگاه کوتنبرگ سوئد نیز تاثیر استفاده از تلفن هوشمند روی افراد در بازه سنی بالاتر از ۲۰ سال را طی چندین سال مورد مطالعه قرار دادند. نتیجه این آزمایشات نشان داد استفاده زیاد از موبایل رابطه مستقیم با افزایش میزان افسردگی افراد دارد.
_دلیل دوم: زمان و حواس شما به غارت میرود
وقتی بعد از بیدار شدن سریعا موبایل به دست میگیرید و محتوای شبکههای اجتماعی، ایمیلها، پیغامهای دیگران و عکسها و فیلمها را چک میکنید در واقع خود را به دست نظرات و عقاید دیگران میسپارید و ذهن و فکر خود را آلوده میکنید.
به جای اینکه صبح را با فکر کردن به اینکه چه کسی چه چیزی گفته، چه پستی گذاشته، کجا رفته و چه کرده سپری کنید، بدون نگاه کردن به موبایل بیدار شوید، صبحانه بخورید و بیرون بروید و اجازه دهید کارهای اصلی زندگی و کار در کمال آرامش انجام شوند.
بدون شک شما به هیچ عنوان دوست ندارید در ابتدای صبح صدها نفر وارد خانه شما بشوند و با نظرات و درخواستهایشان خانه را منفجر کنند. پس چرا اجازه میدهید از طریق موبایل وارد ذهنتان شوند و همه جا را اشغال کنند؟!
به ذهن خود بیاموزید تا با فعالیتهای کمهیجانتر همچون مطالعه کتاب، مدیتیشن، اولویتبندی کارها، برنامهریزی برای روز و صرف زمان برای یک صبحانه سالم و مقوی خوشحال باشد.
دلیل سوم: ذهن خود را برای حوسپرتی در بقیه ساعات روز آماده میکنید
وقتی اولین ساعات روز خود را با حواسپرتی آغاز کنید، در ادامه هم با همین وضعیت ادامه خواهید داد. بیشتر مردم تصور میکنند میتوانند در ساعات بعدی روز دوباره تمرکز کنند و کارها را با دقت انجام دهند. اما واقعیت این است که چنین امری ممکن نیست.
دکتر نیکول بندرس-هادی گفته: «وقتی پیش از هر فعالیتی ذهن خود را با انواع اطلاعات اضافی پر میکنید، در واقع توانایی اولویتبندی کارها را از مغز خود میگیرید.»
به زبان دیگر، وقتی اول صبح موبایل خود را چک میکنید بسیار سریعتر از زمانهای دیگر مستعد حواسپرتی میشوید.
زمانی که شبکههای اجتماعی یا ایمیل را چک میکنیم، مغز مقدار زیادی دوپامین ترشح میکند- دوپامین یک ماده شیمیایی است که احساس پاداش گرفتن به انسان منتقل میکند.
مغز از داشتن دوپامین هیجانزده میشود، همچون یک کودک ۸ ساله که آبنبات میبیند. همین اشتیاق سبب میشود تا فرد کارهایی را انجام دهد که دوپامین بیشتری ترشح شود.
_چگونه از چک کردن موبایل تا یک ساعت پس از بیدار شدن دست بکشیم؟
۱- قبل از خواب موبایل را در حالت پرواز بگذارید. با این کار وقتی از خواب بیدار میشوید با حجم زیادی پیام و ایمیل روی صفحه موبایل مواجه نمیشوید. یا دستکم وایفای موبایل را قطع کنید.
۲- دستکم ۷ فعالیت را به جای چک کردن موبایل برای خود لیست کنید تا برای انجام کارهای بیشتر همچون موارد زیر وقت کافی داشته باشید:
ورزش کردن
مدیتیشن
درست کردن یک صبحانه سالم و مقوی
ارتباط برقرار کردن با همسر یا اعضای خانواده
برنامهریزی برای روز
نوشتن
اولویتبندی کارها
تعیین هدف
درست کردن چای یا قهوه❤️
اضطراب حاد و شدید اختلالی است که بعد از شوک و تروما ایجاد می شود.
بسیاری از افراد بعد از اختلال اضطراب شدید، به اختلال پس از حادثه یا همان
PTSD نیز مبتلا می شوند. اضطراب شدید یا ASD اختلالی است که سریعا پس از
حادثه ایجاد می شود. این اضطراب موقتی بوده و معمولا 3 تا 30 روز به طول می
انجامد. در صورت ادامه دار شدن، تشخیص اختلال PTSD یا همان پس از حادثه
مطرح می گردد.
از علائم اضطراب شدید می توان به خلق پایین و منفی، افکار ناراحت کننده،
گسیختگی هوشیاری از محیط، اجتناب از مکان یا هر عاملی که فرد را به یاد
حادثه بیندازد، مشکلات خواب، تحریک پذیری و پرخاشگری، بی قراری، خستگی، عدم
تمرکز، نگرانی از وقوع یک اتفاق ناگوار و… اشاره کرد.
1️⃣ تنفس عمیق:
نخستین تکنیکی که هنگام رویارویی با استرس میتوانید انجام دهید، تنفس عمیق است. در واقع تنفس عمیق شکمییک تکنیک قدرتمند و واقعا موثر در کاهش استرس است چرا که واکنشهای مثبت بدن را فعال میکند و واکنشهای عصبی ناشی از نگرانیهای مختلف را متوقف میسازد.
2️⃣ پذیرفتن نگرانی:
به خاطر داشته باشید که استرس تنها یک حس و پاسخ احساسی بدن است و شما باید آن را بپذیرید چرا که نپذیرفتن آن اغلب شرایط را حادتر میکند. پذیرفتن نگرانی به هیچ عنوان به معنای دوست داشتن این احساس منفی نیست بلکه با پذیرش واقعیت به بهتر شدن شرایط کمک میکنید و در واقع انگیزه شما برای بهبود حالتان و استفاده از تکنیکهای درمانی بیشتر و واقعی تر میشود.
3️⃣ کنترل ذهن:
تعدادی از حملات قلبی به دنبال ترسها و رویدادهای استرسزا رخ میدهند. پس اجازه ندهید ذهنتان کنترل بدن شما را به عهده بگیرد بلکه شما با کنترل ذهن میتوانید سلامت بدن خود را مدیریت کنید.
4️⃣ زیر سوال بردن تفکرات منفی:
زمانی که افراد دچار استرس میشوند با تفکرات عجیبی روبهرو میشوند که این تفکرات، استرس را تشدید میکنندبه خاطر داشته باشید که این حالت یک وضعیت فاجعهبار نیست و از خودتان سوالات زیر را بپرسید: آیا این نگرانیها منطقی است؟ چقدر احتمال دارد این نگرانیها در واقعیت اتفاق بیفتند؟ اگر اتفاق بدی هم رخ دهد تا چه حد ارزش نگران شدن دارد؟ آیا این اتفاق واقعا منفی است یا فقط تصور من اینگونه است؟
5️⃣ کمک گرفتن از تصاویر ذهنی آرامشبخش: مدیتیشن یا مراقبه با تصاویر ذهنی آرامش بخش، شما را سریعتر به آرامش میرساند. خود را در کنار دریا و فضاهایی که دوست دارید و آرامش بخش هستند، تصور کنید تا شدت این استرسها را کاهش دهید.
6️⃣ مشاهده به جای قضاوت :
هرچه را تصور میکنید، میبینید و حس میکنید، بدون هیچ گونه قضاوتی، فقط مشاهده کنید! این تمرین ذهن شما را آرام میکند.
7️⃣ گفتوگوی مثبت درونی:
استرس موجب تفکرات و در نتیجه گفتگوی درونی منفی میشود. پس به خودتان جملات مثبت القا کنید؛ جملاتی که به مدیریت این نگرانی کمک کند.
8️⃣ متمرکز بودن بر لحظه حال:
زمانی که افراد دچار استرس میشوند معمولا در حال فکر به آینده هستند. به جای این تفکرات واهی، نفس عمیقی بکشید و به حال حاضر فکر کنید. حتی اگر رویدادهای جدی در حال رخ دادن باشد، فکر کردن به حال حاضر توانایی شما در مدیریت کردن شرایط بهبود میبخشد.
9️⃣ ادامه فعالیتهای عادی به جای فکر کردن:
در مواقع نگرانی، کارهایی را انجام دهید که در مواقع عادی انجام میدهید چرا که نشستن و فکر کردن به نگرانی، آن را تشدید میکند.
دستور دادن . در این سبک، والدین محدودیت های زیادی اعمال می کنند. آنها سعی می کنند نوجوانشان را کنترل کنند. آنها به فرزندان خود آزادی نمی دهند یا آزادی محدودی برایشان قائل می شوند.
تسلیم شدن. در این سبک،والدین آزادی زیادی به فرزندان خود می دهند، اما محدودیت های اندک و بی ثباتی برایشان وضع می کنند.
دادن حق انتخاب. در این سبک، والدین بین آزادی و محدویت ها توازن بر قرار می کنند آن ها احترام می گذارند و انتظار احترام نیز دارند.
فرزندپروری بی اعتنا
در این روش، پذیرش و روابط پایین، کنترل کم و بی تفاوتی کلی نسبت به استقلال دادن وجود دارد. این والدین اغلب از لحاظ هیجانی جدا و افسرده هستند و وقت و انرژی کمی برای فرزندان صرف می کنند. در حالی که این والدین نیازهای پایه ای فرزندان را برآورده می کنند اما عموماً از زندگی فرزندانشان گسسته هستند. در موارد افراطی حتی ممکن است فرزندان خود را طرد یا در رفع نیازهای آنها اهمال کند.
فرزندپروری آسان گیرانه
در این سبک، والدین مهرورز و پذیرا هستند ولی متوقع نیستند، کنترل کمی بر رفتار فرزندان خود اعمال می کنند و به آنها اجازه می دهند در هر سنی که باشند خودشان تصمیم گیری کنند، حتی وقتی که هنوز قادر به انجام آن نیستند. خانواده این والدین نسبتاً آشفته است. فعالیت خانواده، نامنظم و اعمال مقررات، اهمال کارانه است. والدین سهل انگار در عین آنکه به ظاهر نسبت به کودکان خود حساس هستند، اما توقع چندانی از آنها ندارند. این والدین بسیار بندرت به فرزندان خود اطلاعات صحیح یا توضیحات دقیق ارائه میدهند. آنها از روشهای احساس گناه و انحراف استفاده میکنند. این والدین همچنین در بیشتر موارد در مواجهه با بهانهجویی و شکایت کودک، سر تسلیم فرود میآورند. این والدین به ندرت به فرزندان انظباط می دهند با فرزندان ارتباط برقرار می کنند، و معمولاً بجای یک والد جایگاه یک دوست را دارند.
فرزندپروری مقتدرانه
این روش موفق ترین روش فرزندپروری است که پذیرش و روابط نزدیک، روش های کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب را شامل می شود. والدین مقتدر، صمیمی و دلسوز و نسبت به نیازهای کودک حساس هستند. آنها قاطع هستند اما دخالت گر و محدود کننده نیستند. شیوه های انظباتی آنها بجای تنبیهی بودن حمایت کننده است. این والدین قوانین و رهنمودهایی پی ریزی می کنند که فرزندان آنها چنان بار می آیند که از آنها پیروی کنند و اغلب برای مطیع سازی از استدلال و منطق بهره میجویند و به منظور توافق با کودک با او گفتوگو میکنند. از رفتارهای نامطلوب نمیترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانیت کودک را دارند و به تلاشهای کودک در جهت جلب حمایت و توجه پاسخ میدهند و از تقویتهای مثبت بیشتری استفاده میکنند. این والدین در بعد محبت نیز عملکرد خوبی دارند و در ابراز محبت و علاقه و مهربانی دریغ نمیورزند. آنها حقوق ویژه خود را به عنوان یک بزرگسال میشناسند و به علایق فردی و ویژگیهای خاص کودک خود نیز آگاهی دارند. در کل این والدین در عین گرم و صمیمی بودن با فرزند خود، کنترل کننده و مقتدر هستند. این شیوه به فرزندان کمک میکند تا با هنجارهای اجتماعی بهتر سازگار شوند